مهارت مشاوره در راه اندازی استارتاپ
منتورشیپ و مشاوره در استارتاپ مفهومی ظاهرا ساده است اما…
استراتژی های جذب سرمایه گذار برای استارتاپ
بهترین زمان برای جذب سرمایه گذار چه زمانیست؟
مهارتهای موفقیت بنیانگذاران استارتاپ
آیا بنیانگذاران میتوانند همراه با نیازهای کسب و کار خود رشد کنند؟
مشاوره مفهومی به ظاهر ساده است: از کسی که باتجربهتر از شماست کمک بگیرید.
پس چرا ما یک کارگاه آموزشی در این زمینه برگزار کردهایم؟ چون مثل هر چیز دیگری، مشاوره و منتورشیپ هم به مهارت احتیاج دارد. اگر بتوانیم آن را یاد بگیریم، این مهارت در کسب و کار میتواند یک هدیه واقعی هم برای گرفتن و هم دریافت کردن باشد.
اما ابتدا باید بدانید که به دنبال چه چیزی میگردید. آیا دنبال خیریه هستید یا یک کمک واقعی؟ آیا تنها دنبال جواب هستید، یا واقعاً میخواهید چیزی یاد بگیرید؟ مشاوره راه اندازی استارتاپ میتواند برای کسانی که به دنبال یادگیری و ساختن هستند، و نه فقط دانش، بلکه مهارتهایی برای خودکفایی و برجستگی را دنبال میکنند، یک هدیه رضایتبخش و دوطرفه باشد.
به فرایند مشاوره و مربیگری گرفتن مثل یک بازی شطرنج فکر کنید. به راحتی میتوانید فقط حرکت بعدی را از استاد بپرسید، اما آیا ترجیح نمیدهید خودتان در این بازی ماهر شوید؟
این کارگاه آموزشی به مدت 1 ساعت و 38 دقیقه به مفاهیم اصلی مشاوره استارتاپی، مانند سوال پرسیدن و برقراری انتظارات مشترک در رابطه مشاوره دهنده و مشاوره گیرنده میپردازد.
فیلم کارگاه آموزشی :مهارت مشاوره در راه اندازی استارتاپ
برای گوش دادن به نسخه صوتی این کارگاه آموزشی، میتوانید به پادکست زیر گوش دهید.
بهترین مشاور راه اندازی استارتاپ را می خواهید؟ یک چیز را باید بدانید.
بهترین مشاورها، هیچ جوابی برای شما ندارند! آنها فقط سوال، چارچوب، گزینههای باز متعدد، روشنگری و یک ذهن باز دارند. آنها قبل از هرچیز یک شنونده خوب هستند، تشویق میکنند، دلسوزند و لحن آرامی دارند.
چرا سوالات یک مشاور بسیار مهم است؟
من نمیدانم، ولی شما خواهید دانست. این نکته مهمی است. سوالات درست به شما کمک میکنند تا درباره آنچه که براساس استدلال درونی خودتان درست است، کنجکاو شوید. پاسخ این سوالها به ندرت شما را وسوسه میکنند تا در مسیری که تاکنون طی کردهاید، قدم بردارید – مسیری که حتی ممکن است برای شما نامناسب یا اشتباه هم بوده باشد – در حالی که با کمی تامل در مورد سوالات درست، میتوانید منطق خود را گسترش دهید که مطمئنا برای اجرا بسیار مهم است. و بهتر هم هست که به سوال با یک سوال دیگر پاسخ دهید. ذهنهای کنجکاو اغلب میتوانند با هم ترکیب شوند و یک راه حل ترکیبی قدرتمندتر از یک پاسخ واحد ارائه دهند.
به عنوان مثال، من اعتقاد زیادی به تمرکز دارم. در واقع، این راز استارتاپی شماره یک من است. اما در جلسه کوچکی که اخیرا در Seedcamp اروپا داشتم، کارلوس ادواردو اسپینال، که یک منتور عالی است، تیمهای خود را تشویق کرد که به صورت گروهی فکر کنند و این کار باعث شد که من از دادن پاسخهای مستقیم و بر اساس عقیده خودم، درباره بخشهای بازار و تمرکز، ممانعت کنم. در نتیجه، ما شاهد این بودیم که یک تیم بسیار خوب از کارآفرینان عالی با بحث و گفتگو در مورد چالشهایی که بسیاری از آنها در زمینه کمینه بازار دستیافتنی (MVS) با آن مواجه بودند، به همدیگر کمک کردند. نتیجه نهایی به دلیل سوالات و استدلال ترکیبی گروه، بسیار قدرتمندتر از آن چیزی بود که هر یک از ما تصور میکردیم و میتوانستیم به تنهایی ارائه دهیم. مشاوران خوبی مانند کارلوس عقیده شخصی را از واقعیت جدا میکنند، تشویق به بحث میکنند و برای یادگیری متقابل ذهن خود را باز نگه میدارند.
چارچوب چیست و چرا ممکن است برای شما مهم باشد؟
ضرب المثلی وجود دارد که میگوید: اگر نمیدانید به کجا میروید، هر مسیری شما را به مقصد خواهد رساند. چارچوبها مبنایی برای بحث درمورد جایی هستند که میخواهید بروید. آنها پایه و اساسی فراهم میکنند تا بتوانید در نظر داشته باشید که چه پیشرفتهایی را در مسیر خود به سمت اهدافتان ایجاد میکنید.
چارچوبها وقتی با یک مشاور خوب همراه شوند، میتوانند پایهای برای خودارزیابی شما باشند که من آن را دومین معیار مهم برای موفقیت میدانم. اولین معیار این است که آیا از مسیرتان لذت میبرید یا نه، و اگر یک منتور عالی پیدا کرده باشید که واقعاً همسو با نیازهای شما باشد، او هم با دیدن خوشحالی در شما به همان اندازه به وجد خواهد آمد.
اهمیت گزینههای باز متعدد
بعضی اوقات متوجه میشوم افرادی که واقعاً دنبال نصیحتهای عملی هستند به گزینههای متعدد احتیاج دارند تا انتخابهایشان را مقایسه و سبک سنگین کنند. در این حالت طوفان فکری یا پرورش دسته جمعی ایدهها یک کار مفید و سرگرم کننده است. اما توجه داشته باشید که در همه شرایط، گزینهها باید برای انتخاب کردن آزاد باشند. گاهی اوقات بهترین انتخاب قبلا حتی مورد بررسی هم قرار نگرفته است و نکته مهم اینجاست که بتوانیم با ذهن باز آزادانه آنچه که ممکن است پیش از این هرگز مطرح و انجام نشده باشد، بررسی کنیم. این در واقع پایه و اساس نوآوری و کارآفرینی است و خیلی مهم است که مشاور آن را در نظر داشته باشد. پیشرفتهای غیرمنتظر اغلب از افراد بیتجربه حاصل میشوند، دقیقا به این خاطر که آنها نمیدانند چه چیزی محتمل است و فقط به امکان پذیر بودن آن فکر میکنند.
در نهایت، هر گزینهای که انتخاب میکنید باید انتخاب شما به دلایل شخصی خودتان باشد، تا قبل از هر چیز بتوانید با اعتقاد و باور خود آن را دنبال کنید.
اگر واقعاً گیر افتاده باشید و ندانید چکار کنید چه میشود؟
در این شرایط شما جواب خود را دارید. وقت بگذارید تا بفهمید چه چیزی شما را عقب نگه داشته و از مشاور خود بخواهید که به شما برای پیدا کردن آن چیزی که جلوی تغییر شما را گرفته است کمک کند. درک این نکته باعث توانمندسازی شما میشود تا در آینده به همان نقطه مقاومت قبلی برنگردید.
مشکل دنبال جواب بودن این است که این جوابها معمولا بر اساس یک سری پیش فرض کلی ارائه میشوند. به همین خاطر است که منتورها اول باید شنونده خوبی باشند تا بتوانند واقعاً شما را درک کنند. حتی با این وجود، شما با بقیه متفاوت هستید و بنابراین آنچه مهم است این است که مشاور به شما کمک کند تا مسیر منحصر به فرد خودتان را پیدا کنید. اینجا، جایی است که روشنگری به کار میآید، اگر مشاور بتواند نوری بر شما بتاباند تا متوجه ملاحظات جدید شوید، خیلی مفید خواهد بود. اما این مسئولیت شماست که تصمیم بگیرید با این ملاحظات چه کاری انجام خواهید داد.
من شانس این را داشتهام که در جایی مثل TechStars مربیگری کنم، آن هم در کنار افراد بزرگی مانند کیتی ری و رید استورتوانت که با منتورهای فوق العادهای هستند. آنچه بیشتر از همه مرا تحت تأثیر قرار میدهد، تعادلی است که بین ارائه حقایق به صورت مستقیم و پروراندن استارتاپها به وجود آوردهاند. به تجربهی من، منتورهای خوب مشوق و دلسوز هستند. چون مسايل به ندرت واقعا همان قدر که به نظر میرسند، خوب یا بد هستند و تنها چیزی که مهم است این است که شما در هر موقعیتی چه برداشتی میکنید و از آن شرایط چه چیزی میسازید. در فرهنگ استارتاپی من چیزی به عنوان شکست تعریف نشده، فقط یادگیری است که وجود دارد.
من به شما توصیه میکنم که برای هر جنبهای از زندگی خود که مناسب میدانید، مشاوره و منتورشیپ را درنظر بگیرید. اما ابتدا این سوال را از مشاور خود بپرسید: شما چرا میخواهید مشاور من شوید و منتورشیپ از نگاه شما به چه معناست؟ اصالت پاسخ مشاور خود را بررسی کنید و ببینید آیا کلام او در شما تاثیر میگذارد یا نه، و تا زمانی که به این تاثیرگذاری نرسیدهاید، به هیچ مشاوری اکتفا نکنید.
لحظهی "آهان فهمیدم!" به وجود بیاورید
مشکل اصلی نصیحت کردن این است که ارزش آن معمولا به اندازه هزینه آن و در بسیاری از موارد – مثل این مقاله – کاملا رایگان است! من معتقدم همه مشاورههایم بیفایده هستند مگر این که بتوانم مخاطبم را وادار کنم که خودش به فکر بیافتد.
به همین دلیل است که سعی میکنم مشاورههایم را در قالب یک چارچوب به افراد ارائه دهم تا خودشان شرایط یا انتخابهایشان را ارزیابی کنند، و همیشه با یک سوال ساده صحبتم را به پایان میرسانم: “نظر شما در این باره چیست؟”
هیچ نبوغ خاصی در این گذاره وجود ندارد. بر اساس یک ضرب المثل قدیمی اگر “به فردی یک ماهی بدهید، او را برای یک روز سیر کردهاید. اما اگر ماهیگیری را به او یاد بدهید، یک عمر او را سیر کردهاید.” همچنین این واقعیت را به خاطر داشته باشیم که علیرغم وجود موارد اتفاقی، همه ما در واقع منحصربه فرد هستیم.
بنابراین، چارچوب من برای مشاوره گرفتن چیست؟ در واقع فقط سه چیز ساده است:
1. درخواست سوال کنید
ببینید آیا میتوانید از کسی که به شما مشاوره میدهد بخواهید که از شما سوالات مرتبط، جذاب یا الهام بخش بپرسد. به نظر من، بهترین مشاوران میدانند که چگونه میتوانند سولاتی بپرسند تا به شما کمک کنند که در ذهن خود بگویید “آهان فهمیدم!” آخرین باری که این جمله را گفتید کی بوده است؟ شرط میبندم که در آن لحظه شما توصیه خوبی دریافت کردهاید.
چیزی که در مشاورههایم سعی میکنم به شما انتقال دهم، یک مکاشفه است. مکاشفهای از بینش خودتان که میتواند به شما کمک کند تا افکارتان را با بهترین جواب احتمالی متناسب با موقعیت منحصربه فردتان، مرتبط کنید.
بنابراین برای کمک به شما در گرفتن بهترین مشاوره، سوالی که من از شما دارم این است:
بهترین سوالی که تا به حال از شما پرسیده شده است چیست؟
حالا اگر واقعاً به دلیل این که موضوعی از حوزه تخصص خودتان خارج است و نمیدانید از کجا شروع کنید به مشاوره احتیاج دارید، سوال زیر را از خود بپرسید:
2. چه چیزی مانع پاسخ دادن من به سوال خودم میشود؟
- چگونه میتوانم به بهترین شکل در این زمینه کمک بگیرم؟
- آیا فقط یک بار به کمک نیاز دارم یا به طور ماندگار؟
- اگر کمک ماندگار لازم دارم چگونه، کجا و چه زمانی میتوانم از آن یاد بگیرم؟
در نهایت، اگر این یک مسئله ضروری است و باید از کسی کمک بگیرید، این سوالات را قبل از شروع دریافت مشاوره مد نظر داشته باشید:
3. چطور میتوانم از مشاوره برای بهبود شرایط شخصی خودم بهره ببرم؟
این مشاوره از سمت چه کسی میآید و پایه و اساس او برای دادن این مشاوره چیست؟
- چه چیز متفاوتی از آن یادگرفتم؟
- این توصیه برای من چه مکاشفهای داشت؟ (به این فکر کنید که آیا این تنها رویکردی است که میتوانید در قبال شرایط اتخاذ کنید یا راه بهتر دیگری نیز وجود دارد؟)
- غریزه خودم به من چه چیزی میگوید تا انجام دهم؟
خوب، به اندازه کافی سوال مطرح شد. من تحلیل بیش از حد را هم توصیه نمیکنم. بعضی اوقات یک توصیه ساده و خوب و به دور از پیچدگی میتواند کفایت کند. در اینجا توصیه خودم را برای امروز مطرح میکنم:
کورکورانه مشورت نکنید، با چشم باز و آگاهانه مشاوره بگیرید.
زیرا بهترین توصیه فقط به شرطی مفید است که شما بتوانید آنچه را که نیاز دارید از دل آن استخراج کنید. مثال من این است: کسی یک بار به من گفت: “درگیر مسایل کوچک نباش”. به نظرم این یک فکر عالی بود. اما چیزی که بعدها فهمیدم، در کسب و کار من به عنوان یک سرمایه گذار خطرپذیر، دقیقا چیزهای کوچک مهم هستند، چون در دراز مدت حتی کوچکترین مسایل تبدیل به اشکالات بسیار بزرگی میشود که هزینه زیادی برای کارآفرینان و کسب و کار آنها در بر خواهد داشت.
همین مسئله را می توان در مورد بازیهای المپیک زمستانی سوچی مثال زد. درست چهار ماه قبل از شروع بازی ها به یک مقام رسمی روسیه گفته شده بود تا از وجود ذخایر کافی نمک دانه درشت (که برای آماده سازی پیستهای اسکی ضروری است) اطمینان حاصل کنند. آیا این یک مساله کوچک بود؟ آنطور که شرایط پیش رفت، برگزار کنندگان در یک آخر هفته با کمبود نمک مواجه شدند و مجبور شدند برای جلوگیری از یک رسوایی بزرگ در برنامه ریزی المپیک یک جلسه اضطراری برگزار کنند و از هفت خوان رستم بگذرند تا یک شبه 25 تن نمک دانه درشت را که در روسیه موجود نبود پیدا کنند و به محل بازی ها انتقال دهند.
بنابراین دفعه بعدی که شخصی را مایل به دادن توصیه یا مشاوره به خودتان یافتید، بازی را برگردانید و از آنها بپرسید که آیا سوال مهمی دارند که با شما به اشتراک بگذارند؟
درمورد برنامهریزان المپیک سوچی، شاید این سوال میتوانست این باشد که: “اگر نمک مناسب وجود نداشته باشد، چه مشکلاتی ممکن است بروز کند؟”
همانطور که انتظار دارید، من این مقاله را با پرسیدن این سوال به پایان میرسانم: نظر شما در این باره چیست؟ امیدوارم این سوال شما را به چالش وا دارد تا از خود بپرسید که بهترین توصیه برای شما کدام است و آن را در انجمن اسرار استارتاپی با ما در میان بگذارید. مطمئنم که با خواندن نظرات شما مطالب زیادی یاد خواهم گرفت.